تصور کن...

بادقت بخون وهرجمله رو توذهنت تصورکن:
یه فلج قطع نخاعى از خواب که بیدار بشه منتظره یکنفر بیدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشویى و حمام و کاراى دیگه شو انجام بده.میدونى آرزوش چیه؟ فقط یکبار دیگه خودش بتونه راه بره و کاراشو انجام بده...
یه نابینا از خواب که بیدار میشه، روشنایى رو نمیبینه، خورشید و نمیبینه،صبح رو نمیبینه.میدونى آرزوش چیه؟ فقط یکبار فقط یکروز بتونه نزدیکاش و عزیزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببینه...
یه بیمار سرطانى دلش میخواد خوب بشه و بدون شیمى درمانى و مسکن هاى قوى زندگى کنه و درد نکشه...
یه کر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه...
یه بیمار تنفسى دلش میخواد امروز رو بتونه بدون کپسول اکسیژن نفس بکشه...
یه معتاد در عذاب آرزوى بیست و چهار ساعت پاکى رو داره...
الآن مشکلت چیه دوست من؟
دستتو بذار رو زانوت و از تمام وجودت و نعمتایى که خدا بهت داده استفاده کن و به روزى فکرکن که شاید همین نعمتا رو از دست بدى...
پس شکرگزارى کن و ازشون استفاده کن.
تو خیلى خیلى خیلى خوشبختى، غر نزن،ناشکرى نکن. آسونا روخودت حل کن سختاشم بسپار به خدا،خودش واست حل میکنه.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد